۱۳۸۶/۰۶/۳۰

دلآهنگ


دلآهنگ
برگهای خشک را می روبد باد
آنهنگام که گیسوان درختان - سبک می شوند
با دلآهنگ لالائی خزان
، و آغوش خواب - گشوده می شود
به روی نغمه های آرامگیر شبانه ماه
... آه
چه نقشهای دلپذیر رنگینی است - زمین را
در کناره های کوچه باغ
یا حاشیهء چشمه های اندیشهء رهگذران
وقتی خضوع درختان را می نگرند
... از روی دیوارهای کوتاه کاهگلی
...
برگهای خشک را می روبد باد
تا صدایمان کند باران
با ترانه هائی از جنس رگبار
، و سپس
، سایه ای از کودکی - که برای بلدرچینی
... کنار پنجره - دانه می چیند
بیست و پنجم شهریور هزار و سیصد و هشتاد و شش خورشیدی

هیچ نظری موجود نیست: