۱۳۸۶/۰۶/۲۳

صدای مولوی در مثنوی ام

















صدای ِ مولوی در مثنوی ام





فرهاد عرفانی – مزدک

ز ِ هَر منظر که می بینم
کسی اِستاده بر کوهی
(( هرات و بلخ و کابل – یا که شیراز... ))
کسی از جنس خورشید
درخشان در طلوعی

و یا چونان بدخشان
تلأ لو در سبوئی
شراب سرخ نابی
ز باغ شعر ناصر (1


بگو آری
من آن مستِ خرابِ شهدِ شرقم
که بانگش هر سحر – از عشق – پیداست
بخوان افغانی ام، ایرانی ام، تاجیک یا ... یاس

گل ِخوشبوی ِ مهر ِ باغ ِ احساس
نگاه ِ آدمی بر آدمیت
صدای مولوی – در - مثنوی ام

ز هر منظر که می بینم
پیام ِ روح ِ پامیر
غزلخوان بر جبین ام

دماوندم، دنا، یا پنجشیر
نوای زندگانی
من آهنگ ِ بلند ِ این زمینم
نگاه ِ آدمی بر آدمیت
ز خیام ام نگر ایمان و دینم

................................................................


((1)) : منظور از ناصر، حکیم ناصر خسرو قبادیانی، است

شهریور هزار و سیصد و هشتاد وشش

هیچ نظری موجود نیست: