۱۳۸۶/۱۰/۱۲

گل سرخی در آب



گل ِ سرخی در آب

گل ِ سرخی بر آب است و - گل ِ سرخی در آب

و پروانه ای بخواب - بدین سراب خراب

.........

چه شبهاست - که قوست - بی تاب

تا موج نگیرد آرام - ساحل شود رام

یک دم نشیند - خیال آبی صبح،

بی مهر فروزان،

جامی طلا ز این شراب ناب!

...........

آری خراب است - خراب - خراب - خراب...

هر دم بر آب است - حباب - حباب - حباب،

لیکن سلام کن - سلام کن،

سرخی ِ گل را - شراب را،

و شعر شهر شباب را...

کین دم که می رود فرو،

آری چو گل در آب

وان را که می شود فراز

آری گلی ست به آب

پروانه ای به خواب،

پروانه ای ست به خواب

افسانه ای چو خواب!.......

دیماه هزار و سیصد و هشتاد و شش

هیچ نظری موجود نیست: