۱۳۹۱/۱۲/۰۱

درون شهر


درون شهر...

 

چراغها چشمک می زنند،

در پشت کاجهای بلند سپید پوش

و آسمان،

پتوی گرم سرخ رنگی - به روی خود کشیده است

زمین اما - از سرما - بر خود می لرزد

درون شهر - خانه هائی است - پر از تنهائی

و ساختمانهائی بلند،

که دست کسی - به ساکنان آن - نمی رسد

- هر آنکس که می کند سخن،

امیدش - به پژواک چون ترانه - نیست

کسی بفکر گنجشکهای بی آشیانه نیست!

***


نوزدهم بهمن ماه هزار و سیصد و نود یک خیامی